هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و رنج عشق شکایت می‌کند و از بی‌وفایی معشوق می‌نالد. او از تلخی‌های زندگی و ناکامی در عشق سخن می‌گوید و با وجود همه رنج‌ها، هنوز به شیرینی‌های گذرا دل بسته است. همچنین، اشاره‌ای به پندهای پدر دارد و از نبود مرهمی برای دردهایش می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۹۷۴

گذشت آن کین دل زارم شکیبا بود یک چندی
پریشانی زلفش آمد و زد راه خرسندی

جز این شیرینی اندر عیش تلخ خود نمی بینم
که گه گه می کنی بر گریه تلخم شکرخندی

گواران باد بر جان و دلم زهر فراق تو
نبخشیدند آن کامم که از وصلت خورم قندی

چه می خندی، برین سامان جان من تو، ای بی غم
دل و صبری تو داری و مرا هم بود یک چندی

پدر دارم همه در پند و من دنبال کار خود
مبادا هیچ مادر را چنین بدروز فرزندی

بگو، ای پندگو، نامش که باشد مرهم جانم
که خسرو را ز بهر ترک او تیری ست هر پندی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.