۲۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰ - در صفت شراب خوردن سلطان محمدبن محمود غزنوی

خسرو می خواست هم از بامداد
خلق بمی خوردن اوگشت شاد

خرمی و شادی از می بود
خرمی و شادی را داد داد

ماه درخشنده قدح پیش برد
سرو خرامنده بپای ایستاد

با طرب و خرمی و فال نیک
شاه قدح بستد و برکف نهاد

شادی و می خوردن شه را سزد
شاد خور ای شه که میت نوش باد

از تو به می خوردن یابند زر
وز تو به هشیاری یابند داد

خلق بیکباره ز تو شاکرند
زان دل بخشنده وزان دست راد

شیر دلی و پسر شیر دل
خسروی و خسرو خسرو نژاد

هر شه کورا خلفی چون تو ماند
نام و نشانش بجهان ماند یاد

چون تو که باشد بجهان اندرون
چون تو ملکزاده زمادر نزاد

سیر نگردد همی از تو دو چشم
خلق ندیدست ملک زین نهاد

روز مبارک شود آنرا که او
از تو ملک یاد کند بامداد

تا تو بشاهی ننشستی شها
خرمی از تو بجهان ایستاد

جز تو ملک بر ننشیند به ملک
جز تو ملک بودن با دست باد

دیدن تو در دل هر بنده ای
از طرب و شادی صد در گشاد

شاد زیادی زتن و جان خویش
وانکه بتو شاد، بشادی زیاد

بر در تو صد ملک و صد وزیر
به ز منوچهر و به از کیقباد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹ - در دعای به سلطان محمود غزنوی گوید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱ - در تقاضا و مدح محمدبن محمودبن ناصر الدین گوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.