هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه بیانگر عشق عمیق و فداکاری شاعر به معشوق است. شاعر از درد فراق و عشق سخن میگوید و حاضر است همه چیز، حتی جان و جهان، را فدای رضای معشوق کند. او عشق را بالاتر از همه چیز میداند و حتی بلای عشق را نعمتی میشمرد که او را از محنت جهان رها میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.
شمارهٔ ۱۱
اگر دلست بجان می خرد هوای ترا
وگر تن است بدل می کشد جفای ترا
بیاد روی تو تازنده ام همی گریم
که آب دیده کشد آتش هوای ترا
کلید هشت بهشت ار بمن دهد رضوان
نه مردم اربگذارم درسرای ترا
اگر بجان وجهانم دهد رضای تو دست
بترک هر دو بدست آورم رضای ترا
بگیر دست من افتاده را که در ره عشق
بپای صدق بسر می برم وفای ترا
چه خواهی ازمن درویش چون ادا نکند
خراج هردو جهان نیمه بهای ترا
برون سلطنت عشق هرچه پیش آید
درون بدان نشود ملتفت گدای ترا
سزد اگر ندهد مهر دیگری دردل
که کس بغیر تو شایسته نیست جای ترا
مرا بلای تو ازمحنت جهان برهاند
چگونه شکر کنم نعمت بلای ترا
اگرچه رای تو درعشق کشتن من بود
برای خویش نکردم خلاف رای ترا
بدست مردم دیده چو سیف فرغانی
بآب چشم بشستیم خاک پای ترا
وگر تن است بدل می کشد جفای ترا
بیاد روی تو تازنده ام همی گریم
که آب دیده کشد آتش هوای ترا
کلید هشت بهشت ار بمن دهد رضوان
نه مردم اربگذارم درسرای ترا
اگر بجان وجهانم دهد رضای تو دست
بترک هر دو بدست آورم رضای ترا
بگیر دست من افتاده را که در ره عشق
بپای صدق بسر می برم وفای ترا
چه خواهی ازمن درویش چون ادا نکند
خراج هردو جهان نیمه بهای ترا
برون سلطنت عشق هرچه پیش آید
درون بدان نشود ملتفت گدای ترا
سزد اگر ندهد مهر دیگری دردل
که کس بغیر تو شایسته نیست جای ترا
مرا بلای تو ازمحنت جهان برهاند
چگونه شکر کنم نعمت بلای ترا
اگرچه رای تو درعشق کشتن من بود
برای خویش نکردم خلاف رای ترا
بدست مردم دیده چو سیف فرغانی
بآب چشم بشستیم خاک پای ترا
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.