هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از سیف فرغانی درباره عشق الهی و فداکاری در راه آن است. شاعر تأکید می‌کند که عشق واقعی نیازمند از خودگذشتگی، تسلیم و خدمت است و تنها کسانی که حاضر به رها کردن تعلقات دنیوی باشند، به حقیقت عشق دست می‌یابند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و نیاز به درک فلسفی از عشق الهی و از خودگذشتگی، این شعر را برای مخاطبان جوان و بزرگسال مناسب می‌سازد. نوجوانان زیر 16 سال ممکن است در درک کامل این مفاهیم با مشکل مواجه شوند.

شمارهٔ ۱۴

ای به چشم دل ندیده روی یار خویش را
کرده ای بی عشق ضایع روزگار خویش را

کعبه رو سوی تو دارد همچو تو رو سوی او
گر تو روزی قبله سازی روی یار خویش را

عشق دعوی می کنی، بار بلا بر دوش نه
نقد خود بر سنگ زن بنگر عیار خویش را

یا چو زن در خانه بنشین عاشقی کار تو نیست
عشق نیکو می شناسد مرد کار خویش را

عاشق آن قومند کندر حضرت سلطان عشق
برگرفتند از ره خدمت غبار خویش را

روز اول چون به دولت خانه‌ی عشق آمدند
زآستان بیرون نهادند اختیار خویش را

بارگیر نفس شان در هر قدم جانی بداد
تا بدین منزل رسانیدند بار خویش را

دیگران از ترک جان در راه جانان قاصرند
زین شتر دل همرهان بگسل مهار خویش را

وندرین ره دام ساز از جان و جانان صید کن
پای بگشا باشه عنقا شکار خویش را

چون صدف گر در میان دارد در مهرش دلت
زآب چشم چون گهر پر کن کنار خویش را

ای توانگر سوی درویشان نظر کن ساعتی
تا به خدمت عرضه دارند افتخار خویش را

هر زمان در حلقه زنجیر زلفت می کشند
یک جهان عاشق دل دیوانه سار خویش را

سیف فرغانی ز هجرانت به کام دشمنست
چند دشمن‌کام داری دوستدار خویش را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.