هوش مصنوعی: شاعر در این متن به بیان عشق و نیاز خود به معشوق می‌پردازد و از ناتوانی خود در رسیدن به خواسته‌هایش بدون کمک معشوق سخن می‌گوید. او از کرم معشوق می‌گوید اما تأکید می‌کند که بدون داشتن امکانات (زر) نمی‌توان به خواسته‌ها رسید. شاعر همچنین به مقایسه‌های مختلفی مانند سرو و میوه، معدن و گنج می‌پردازد و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که تنها از معشوق می‌توان به خواسته‌ها رسید.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عاشقانه و ادبی است که ممکن است برای کودکان کم‌سن قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

شمارهٔ ۵۵

عذر قدمت بسر توان خواست
بوسی زلبت بزر توان خواست

گرچه تو کرم کنی ولیکن
بی زر نتوان اگر توان خواست

درکیسه خراج مصر باید
تا ازلب تو شکر توان خواست

بوسی برتو چه قدر دارد
دانم زتو اینقدر توان خواست

بالای تو سرو میوه دارست
این میوه ازآن شجر توان خواست

نی نی غلطم درین حکایت
ازسرو کجا ثمر توان خواست

ازمعدن اگر چه هیچ ندهند
عیبی نبود گهر توان خواست

گنج از (تو) توقع است مارا
آنرا زکدام در توان خواست

وآنچ ازدر تو رسد بدرویش
هرگز زکسی دگر توان خواست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.