هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از مفاهیمی مانند عشق، هجران، وصال، رنج و تسلیم در برابر معشوق سخن می‌گوید. شاعر از درد فراق و تلخی هجران می‌نالد، اما در عین حال به لطف و عنایت معشوق امیدوار است. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند فنا در عشق و رهایی از تعلقات دنیوی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۲۳

دل حظ خویشتن ز رخ یار برگرفت
دیده نصیب خویش ز دیدار بر گرفت

شیرین من بیامد و تلخی هجر خویش
از کام من بلعل شکر بار برگرفت

ملک سکندرست نه آب آنکه جان من
ز آن چشمه حیات خضروار برگرفت

آن درد را که هیچ طبیبی دوا نکرد
عیسی رسید و از تن بیمار برگرفت

بنشین بگوشه یی بفراغت که لطف او
رنج طلب ز جان طلب کار برگرفت

بر در نشسته دید مرا پرده بر فگند
بر ره فتاده یافت مرا خوار برگرفت

وصلش بلای هجر ز عشاق دفع کرد
مطرب صداع زخمه از او تار برگرفت

هر بیش و کم که هست بیاور که آن نگار
رسم طمع از مال خریدار برگرفت

کاریست عشق صعب و اگر جان رود در آن
هرگز نمی توان دل از این کار برگرفت

عشق آمد و ز دل غم جان برد حبذا
این خستگی که از دلم آزار بر گرفت

دل خود نماند در دو جهان سیف از آنکه یار
رسم دل از میانه بیکبار برگرفت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.