هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از درد هجران و عشق نافرجام سخن می‌گوید. او از بی‌قراری دل، ناتوانی جان در تحمل دوری، و بی‌خبری از عاقبت عشق می‌نویسد. همچنین، شاعر به زیبایی معشوق و ناتوانی خود در برابر آن اشاره می‌کند و تأکید می‌کند که عاشقان واقعی در حضور معشوق، چیزی از عمر خود نمی‌بینند. در پایان، شاعر از عشق به عنوان دایره‌ای یاد می‌کند که خارج شدن از آن ممکن نیست.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند هجران و عشق نافرجام ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۵۶

دل بی رخ خوب تو سر خویش ندارد
جان طاقت هجرتو ازین بیش ندارد

از عاقبت عشق تو اندیشه نکردم
دیوانه دل عاقبت اندیش ندارد

مه پیش تو ازحسن زند لاف ولیکن
او نوش لب و غمزه چون نیش ندارد

ازمرهم وصل تو نصیبی نبود هیچ
آن را که زعشق تو دل ریش ندارد

خود عاشق صاحب نظر از عمر چه بیند
چون آینه روی تو در پیش ندارد

از دایره عشق دلا پای برون نه
کآن محتشم اکنون سر درویش ندارد

چون سیف هرآنکس که ترا دید بیکبار
بیگانه شد از خلق وسر خویش ندارد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.