هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از سیف فرغانی، عشق و دلدادگی به معشوق را توصیف می‌کند. شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که هیچ کس در معنا و صورت به پای او نمی‌رسد. او از درد فراق و عشق بی‌قرار می‌گوید و تأکید می‌کند که عاشق واقعی از هیچ چیز، حتی از دست دادن جان، هراسی ندارد. شاعر همچنین از ملامت دیگران و پندهای عاقلان می‌گوید و نشان می‌دهد که عشق واقعی فراتر از این حرف‌هاست.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به درد فراق و عشق بی‌قرار ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۲۰۰

ای که شیرینی تو شور در آفاق افگند
حلقه زلف تو در گردنم انداخت کمند

هرچه معنیست اگر جمله مصور گردد
کس بمعنی و بصورت بتو نبود مانند

گر بتریاک وصالم برسانی باری
پیشتر زآنکه کند زهر فراق تو گزند

هرچه غیر تو اگر جمله درو پیوندد
عاشق روی تو با غیر نگیرد پیوند

عاشق از دادن جان بیم ندارد زیرا
نبود زنده دل عشق بجان حاجتمند

از هوای تو در آفاق بگردد چون باد
وز برای تو بر آتش بنشیند چو سپند

صحبت جورش اگر چند دهد آسان دست
هم قبولش نکند عاشق دشوار پسند

دوست گر عرضه کند ملک دو عالم بر تو
در دو عالم مشو از دوست بچیزی خرسند

تا تو در بند خودی دست نیابی بر دوست
دست در عشق زن و پای برآور زین بند

برو ای عاقل مغرور، مرا پند مده
زآنکه مجنون غم عشق نمی گیرد پند

سیف فرغانی در کوی ملامت نه پای
اینچنین معتکف کنج سلامت تا چند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.