هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از جدایی و فراق شکایت دارد و اظهار می‌کند که بدون معشوق، جان و دنیا برایش ارزشی ندارد. او به عشق و وصال معشوق اشتیاق فراوان دارد و از هر چیزی جز معشوق رویگردان است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از ابیات نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی و فکری برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۲۴۸

بی تو دل خسته جان نمی خواهد
جان بی رخ تو جهان نمی خواهد

جان میدهد وجهان خود آن تست
دل وصل تو رایگان نمی خواهد

وزآنکه درین بهات سودی نیست
این بنده ترا زیان نمی خواهد

من باتو نشستن آرزو دارم
وین مجلس ما مکان نمی خواهد

آنرا که حدیث تو بدل پیوست
دیگر دهنش زبان نمی خواهد

زهر غم تو بجان خورم زیرا
کآن لقمه جز این دهان نمی خواهد

مشتاق تو در جهان نمی گنجد
سیمرغ تو آشیان نمی خواهد

از دنیی وآخرت تبرا کرد
این ترک بگفت وآن نمی خواهد

هرتیر که عشق راست در جعبه
جز ابروی تو کمان نمی خواهد

برهر که نشانه گشت تیرت را
گر تیغ زنی امان نمی خواهد

منویس ومگوی سیف فرغانی
کین قصه دگر بیان نمی خواهد
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.