هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از سیف فرغانی، زیبایی معشوق و تأثیر عشق را با تصاویر شاعرانه مانند باغ، چشمه حیوان، و آفتاب توصیف می‌کند. شاعر از درد فراق و آرزوی وصال می‌گوید و عشق را به عنوان نیرویی درمان‌بخش و متعالی می‌ستاید. همچنین، اشاراتی به مفاهیم دینی و اخلاقی مانند توبه و پشیمانی دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی اشارات دینی و فلسفی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۲۵۷

ازرخت در نظرم باغ وگلستان آید
وز لبت در دهنم چشمه حیوان آید

روی خوب تو گر اسلام کند بروی عرض
همچو دین بت شکند کفر ومسلمان آید

گر رخ خویش بعشاق نمایی یک شب
در مه روی تو ای دوست چه نقصان آید

آفتابی چوتو با خویشتن آرد بر من
روز وصلت چو شب هجر بپایان آید

برسر کوی تو بسیار چو من می گردند
مگس آنجا که شکر دید فراوان آید

گوی میدان تماشاش زنخدان تو بس
گر دلی در خم آن زلف چو چوگان آید

کامش از دادن جان تلخ نگردد هرگز
لب شیرین تو آن را که بدندان آید

با نسیم سر زلف تو بتأثیر یکیست
بوی پیراهن یوسف که بکنعان آید

مرگ را حکم روان نیست برآن کس کو را
بهر بیماری دل درد تو درمان آید

بی غم عشق تو دایم منم از طاعتها
همچو عاصی که گنه کرد وپشیمان آید

بر زر وسیم زنم سکه دولت چو مرا
خطبه شعر بنام چوتو سلطان آید

سخن آورده عشقست نه پرورده طبع
همه دانند که این گوهر از آن کان آید

سیف فرغانی پیوسته سخن شیرین گو
تا پسندیده آن خسرو خوبان آید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.