هوش مصنوعی: این شعر به مقایسه‌ی عقل و عشق می‌پردازد و تفاوت‌های آن‌ها را در درک حقایق و سخن گفتن بیان می‌کند. عقل در محدوده‌ی کفر و دین سخن می‌گوید، در حالی که عشق فراتر از این محدودیت‌هاست و از یقین و حقیقت محض سخن می‌راند. عشق بی‌زبان اما گویاست و با کسانی که در راه عشق فدا شده‌اند، سخن می‌گوید. شاعر همچنین به نقش عشق در شعر و هنر اشاره می‌کند و تأکید دارد که سخن او از سر طبع و الهام عشق است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و تمثیل‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا به درستی درک شوند.

شمارهٔ ۲۶۶

عقل در کفر و دین سخن گوید
عشق بیرون ازین سخن گوید

آن بیک شبهه در گمان افتد
وین ز حق الیقین سخن گوید

آن خود از علم جان نداند هیچ
وین ز جان آفرین سخن گوید

با تو عشق از نخست چون قرآن
همه از مهر و کین سخن گوید

تا بدان جا که من ورای حجاب
با تو آن نازنین سخن گوید

طعن کرده است عقل و گفته مرا
او که باشد که این سخن گوید

خویشتن سوزد او چو پروانه
که چو شمع آتشین سخن گوید

عقل ازین می نخورد هشیارست
مست گردد همین سخن گوید

من نه شاگرد طبع خود رایم
که نه بر وفق دین سخن گوید

راوی جانم از محدث عشق
باجازت چنین سخن گوید

سخن شاعر از سر طبعست
ضفدع از پارگین سخن گوید

زاغ بر شاخ خشک وبلبل مست
برگل و یاسمین سخن گوید

عشق بر هر لبی که مهر نهاد
بی زبان چون نگین سخن گوید

با کسانی که کشته عشق اند
مرده اندر زمین سخن گوید

سیف فرغانی ار خمش باشی
بزبان تو دین سخن گوید
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.