هوش مصنوعی: این متن عرفانی درباره عشق و فداکاری در راه معشوق است. شاعر از عاشق می‌خواهد که از تعلقات دنیوی بگذرد، خود را فدا کند و در راه عشق قدم بزند. متن بر اهمیت اخلاص، فداکاری و گذشتن از خود در راه عشق الهی تأکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و نیاز به درک فلسفی و تجربه زندگی برای فهم کامل معانی متن. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم مانند فداکاری جان ممکن است برای خوانندگان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۹۳

کبر با اهل محبت ناز با اهل نیاز
کار معشوقان بود گر عاشقی چندین مناز

عاشق از آلایش کونین باشد برحذر
حوری از آرایش مشاطه باشد بی نیاز

کار بهر دوست کن، برادوست باشد مزد تو
دشمن تست آنچه دارد مر ترا از دوست باز

نان برای او خوری با روزه همسنگی کند
خواب بهر او کنی کمتر نباشد از نماز

جان خود را در رهان عشق نه واره ز خود
باز شد مرغی که او را طعمه خود کرد باز

گرچه مملوکست چون منظور سلطانی شود
کوس محمودی زند در صف محبوبان ایاز

همچو شمع ار عاشقی با سوز دل با آب چشم
شب بروز آور، گهی می سوز و گاهی می گداز

گر بگوید دوست اشک از سر فرو باری چو شمع
ور بخواهد باز آتش در دهان گیری چو گاز

گر دلت او را خوهد تن را چه عزت جان بده
ور ز قدرش آگهی زر را چه قیمت سر بباز

ور بجان قصدت کند می بین قضا را جمله عدل
ور ز تو نعمت برد می رو بلا را پیش باز

ور دهد دستت که خود را پای بر گردن نهی
تا بعلیین نداری مانعی سر بر فراز

سیف فرغانی ز خود بگذر قدم در راه نه
در سواران بنگر و با خر درین میدان متاز
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.