هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزلی، به توصیف زیبایی‌های معشوق و تأثیر گفتار و دیدار او بر شاعر می‌پردازد. شاعر از زلف، گفتار و دیدار معشوق به زیبایی یاد می‌کند و احساسات خود را با استعاره‌های زیبا بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی و اخلاقی مانند دوری از چشم‌بد و ارزش‌گذاری صحیح دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۳۲۰

زهی از زلف تو جان حلقه در گوش
سماع قول تو ناید ز هر گوش

زدیدار تو ما را پر گهر چشم
زگفتار تو مارا پر شکر گوش

گهر در آستین باید نه در چشم
شکر اندر دهان باید نه در گوش

پی دیدار و گفتار تو دایم
ز رویم چشم می باید ز سر گوش

تو شیر اندام آهو چشم دادی
من بیدار دل را خواب خرگوش

سخن گویی و رو در پرده داری
همه بی بهره اند از تو مگر گوش

ز رویت دیده هر شوخ چشمی
چنان محروم بادا کز نظر گوش

زاشعار سبک رو خامه من
گران شد عالمی را از گهر گوش

زمن این شعر دارد چشم بد دور
مگس را ندهمی از روی خرگوش

بشعر خشک وصلش داشتم چشم
نکرد آن نکته را آن خوش پسر گوش

مرا اندر نظر ناورد وآنگاه
نکرد از طبع خشک این شعر ترگوش

چو زین معنیش پرسیدم بمن گفت
نشاید خاک در چشم آب در گوش

وگرچه نزد من نظم تو درست
کجا بی زر توانش بست بر گوش

بوصفت سیف فرغانی بیاراست
جهانی را بمروارید و زر گوش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.