هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق شاعر به معشوق است که در آن از مفاهیمی مانند عشق، درد فراق، امید به دیدار، و تشبیهات زیبا مانند فرهاد و شیرین، بلبل و گل، و بهار و زمستان استفاده شده است. شاعر از تأثیر عشق بر جان و دل خود سخن می‌گوید و از معشوق به عنوان خسرو خوبانی یاد می‌کند که همچون شیرین، کام او را با لعل شکربار خود شیرین می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و تشبیهات ادبی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و اشارات تاریخی مانند فرهاد و شیرین نیاز به دانش ادبی پایه دارد.

شمارهٔ ۳۲۵

عشق تو در مخزن جانم نهاد اسرار خویش
دل ز اسرارش اثرها یافت در گفتار خویش

چون دلم بیمار تو شد کردم از غیر احتما
وندرین پرهیز دیدم صحت بیمار خویش

دیده رخسار تو دید و دل ازو نقشی گرفت
ما بچشم خود زدیم این رسم بر دیوار خویش

عاشقان زرد رخ هر لحظه پیدا می کنند
سکه سودای بر روی چون دینار خویش

خسرو خوبانی و من عاشقت فرهادوار
کام شیرین کن مرا از لعل شکربار خویش

همچو نقطه در میان افتاد مه گویی چو زد
آن خط چون دایره گرد رخت پرگار خویش

تو بجان بخشیدنی معروف و ما جان می دهیم
تو ز کار خود نیایی باز و ما از کار خویش

در بهشت امید دیدارست و گردد چون بهشت
هر مقامی کند رو جلوه کنی دیدار خویش

بلبل جان بی گل روی تو افغان می کند
همچو قمری کو بنالد درفراق یار خویش

هر بهاری در بر آرد شاهد زیبای گل
هر زمستان چون بسازدگلبنی با خار خویش

سیف فرغانی جهان پر گل کند چون روی دوست
گر بیفشاند درخت خاطرش ازهار خویش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.