هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به ستایش معشوق و توصیف جمال و کمال او پرداخته است. شاعر با بیان تأثیرات عمیق معشوق بر خود و جهان، عظمت و بی‌همتایی او را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات غنی فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۶۴

خط نورست بر آن تخته پیشانی تو
مه شعاعیست از آن چهره نورانی تو

شبم از روی چو خورشید تو چون روشن شد
ماه را مطلع اگر نیست ز پیشانی تو

ای توانگر که چو درویش گدایی کردند
پادشاهان همه در نوبت سلطانی تو

جای جان در تن خود بینم اگر یابد نور
چشم معنی من از صورت روحانی تو

گر ببینم همه اجزای جهانرا یک یک
در دو عالم نبود هیچ کسی ثانی تو

خوب رویان چو بمیدان تفاخر رفتند
گوی برد از همه شان ابروی چوگانی تو

با سر زلف تو گفتم مشو آشفته که هست
جمع را تفرقه در دل ز پریشانی تو

سر بام فلکم زیر قدم خواهد بود
گر مرا دست دهد پایه دربانی تو

بس که در گریه ببینی گهرافشانی من
من چو در خنده ببینم شکرافشانی تو

قول مطرب نکند هیچ عمل چون نبود
باصولی که کند بنده غزل خوانی تو

سیف فرغانی او یار سبکروحانست
نازنین چند کشد بار گرانجانی تو

خضر روح از دم تو خورد (همه) جام بقا
آب اگر کم شود از چشمه حیوانی تو

تا تو از جان خبری داری و از تن اثری
الم روح بود لذت جسمانی تو
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.