هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه به ستایش معشوق و زیبایی بینظیر او میپردازد. شاعر با استفاده از استعارههای زیبا مانند خورشید و ماه، برتری معشوق را بر تمام زیباییهای جهان تأکید میکند. او عشق را فراتر از دین و تقوا میداند و معتقد است که تنها دیدار معشوق میتواند بهشت را برای عاشق کامل کند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به مفاهیم دینی و فلسفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۴۶۸
ای زماه ومهر برده گوی دعوی روی تو
صورت خورشید ومه را هست معنی روی تو
گر هزاران آفتاب ومه بود در آسمان
من نپندارم زمین روشن شود بی روی تو
ذرها خورشید گردند ار در ایشان بنگرد
آفتاب آسمان حسن، یعنی روی تو
گر بکاری در بباید مرد، باری کار عشق
ور برویی دل ببایدداد، باری روی تو
درمیان عاشقان شیداترازمجنون شدی
گر بدیدی همچو من ناگاه لیلی روی تو
عاشق ازخودرفت چون در داد حسنت جام عشق
کوه از جا شد چوآمد در تجلی روی تو
زاهدان حور و قصور و عابدان حلوا و مرغ
آرزو دارند و، عاشق را تمنی روی تو
تا حجاب هستی ماپرده باشد درمیان
نی قفای خویشتن بیند کسی نی روی تو
همچو(کافر) ترک باید کرددین درراه عشق
گربترک دین دهد ای دوست فتوی روی تو
دل زهرچیزی که بگشایدو زو جان خوش شود
چشم عاشق بست وگفت اینست تقوی روی تو
جنت دیدار دارد سیف فرغانی بنقد
گر میسر گرددش در ملک دنیاروی تو
روی تو فردوس اعلی را طراوت می دهد
ای نهان از دیده اصحاب دعوی روی تو
در شگفتم تا چو سعدی عارفی چون گویدت
کای طراوت برده از فردوس اعلی روی تو
صورت خورشید ومه را هست معنی روی تو
گر هزاران آفتاب ومه بود در آسمان
من نپندارم زمین روشن شود بی روی تو
ذرها خورشید گردند ار در ایشان بنگرد
آفتاب آسمان حسن، یعنی روی تو
گر بکاری در بباید مرد، باری کار عشق
ور برویی دل ببایدداد، باری روی تو
درمیان عاشقان شیداترازمجنون شدی
گر بدیدی همچو من ناگاه لیلی روی تو
عاشق ازخودرفت چون در داد حسنت جام عشق
کوه از جا شد چوآمد در تجلی روی تو
زاهدان حور و قصور و عابدان حلوا و مرغ
آرزو دارند و، عاشق را تمنی روی تو
تا حجاب هستی ماپرده باشد درمیان
نی قفای خویشتن بیند کسی نی روی تو
همچو(کافر) ترک باید کرددین درراه عشق
گربترک دین دهد ای دوست فتوی روی تو
دل زهرچیزی که بگشایدو زو جان خوش شود
چشم عاشق بست وگفت اینست تقوی روی تو
جنت دیدار دارد سیف فرغانی بنقد
گر میسر گرددش در ملک دنیاروی تو
روی تو فردوس اعلی را طراوت می دهد
ای نهان از دیده اصحاب دعوی روی تو
در شگفتم تا چو سعدی عارفی چون گویدت
کای طراوت برده از فردوس اعلی روی تو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.