هوش مصنوعی: این غزل عاشقانه از سیف فرغانی، خطاب به صبا (باد) است و از او می‌خواهد که پیام‌های عاشقانه و درد دل‌هایش را به معشوق برساند. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند گلستان، بلبل، و گل‌زار، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند و از فرصت‌های از دست رفته و دل‌تنگی‌هایش می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های ادبی است که درک آن‌ها به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند دل‌تنگی و فرصت‌های از دست رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۴۷۱

ای صبا قصه عشاق بر یار بگو
خبری از من دل داده بدلدار بگو

از رسانیدن پیغام رهی عار مدار
بگلستان چو درآیی سخن خار بگو

چون بحضرت رسی امسال بدان راحت جان
آنچه از رنج رسیدست بمن پار بگو

ور بقانون ادب بر در او ره یابی
با شفایک دو سخن از من بیمار بگو

خبر آدم سرگشته برضوان برسان
قصه بلبل شوریده بگلزار بگو

چون بدان خسرو شیرین ملاحت برسی
بیتکی چندش ازین مخزن اسرار بگو

غزلی کز من گوینده سماعت باشد
باصولی که درآن طبع کند کار بگو

ور بپرسد که برویم نگرانی دارد
شعف بنده بدان طلعت و دیدار بگو

خادمانی که درآن پرده عزت باشند
در اگر بر تو ببندند ز دیوار بگو

ور بدانی که دوم بار نیابی فرصت
وقت اگر دست دهد جمله بیکبار بگو

کای ازو روی نهان کرده چو اصحاب الکهف
او سگ تست مرانش زدر غار بگو

سیف فرغانی بی روی تو تا کی گوید
ای صبا قصه عشاق بر یار بگو
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.