۲۵۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۹۱

نبات خطت گرد لب رسته چیست
زمرد ز لعلت شکرچین شده

از اندام تو هست پیراهنت
شب و روز حمال نسرین شده

بنفشه خطی روی تو گلشنی است
درو لاله را خال مشکین شده

صبا چون بر آن زلف کرده گذر
مشام جهان عنبرآگین شده

کلیم سخن گوی عشق ترا
سر کوی تو طور سینین شده

تو آب حیاتی ز مهر تو سیف
چو اسکندر از روم تا چین شده

چو روی تو از حسن رنگین شده
مرا در سر تو دل و دین شده

ز خون دلم باز عشق ترا
چو کبک است منقار رنگین شده

الف قدی و زلف تا پای تو
شکن در شکن چون سرسین شده

مرا همچو فرهاد در کام جان
غم خوشگوار تو شیرین شده

جهان جمالی تو و کی بود
که خود را ببینم جهان بین شده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.