هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه به زیبایی‌های معشوق و احساسات شاعر در برابر او می‌پردازد. شاعر از لب‌های شیرین، خنده‌های جذاب و چهره‌ی درخشان معشوق سخن می‌گوید و در عین حال، درد فراق و هجران را نیز بیان می‌کند. تضاد بین خنده‌های معشوق و گریه‌های عاشق از مضامین اصلی شعر است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه‌ی عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۹۴

شکر لبی که مرا جان دهد بهر خنده
دلم ربود بدان پسته شکر خنده

رخش بگاه نظر گلشنیست در نوروز
لبش بوقت سخن غنچه ییست در خنده

اگرچه غنچه (لبی) ای نگار دایم باد
دهانت چون گل اشکفته سر بسر خنده

بروز هجر تو بر گریه خنده می آید
مرا که بی تو بباید گریست بر خنده

برای روز وصال وشب فراق تو بود
مرا بعهد تو گر گریه بود وگر خنده

چوآفتاب رخت دید ناگهان خورشید
همی زند بلب صبح بر قمر خنده

زما که مرده عشقیم خنده لایق نیست
چو در عزای عزیزان ز نوحه گر خنده

قضا کنیم بگریه اگر شود فاسد
نماز عشق تو ما را بدین قدر خنده

ز درد فرقت تو چشمم آنچنان تر نیست
که بی تو بر لب خشکم کند گذر خنده

تو خنده می زنی وعاشقان همی گریند
زابر گریه عجب نبود از زهر خنده

دهان پسته مثالت پر از شکر گردد
چو اندرآن لب شیرین کند اثر خنده

لبان تو ندهد جز بزر خشک دهان
دهان تو نکند جز بلعل تر خنده

گه وداع تو می گفت سیف فرغانی
مرو که بی تو نیاید ز من دگر خنده
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.