هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، درخواست شاعر از خداوند برای رسیدن به معشوق (نگار) است. او از تنهایی و دوری شکایت کرده و با التماس از خدا می‌خواهد که معشوق را به او ببخشد. شاعر حتی حاضر است هستی خود را فدا کند تا به وصال برسد. در ابیات پایانی، شاعر به ستایش معشوق و ابراز عشق می‌پردازد.
رده سنی: 15+ مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق در شعر وجود دارد که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۴۹۵

خداوندا نگارم را بمن ده
نگارم را خداوندا بمن ده

فلان را از میان جمله خوبان
خداوند اکرم فرما بمن ده

من از هستی خود سیر آمدستم
مرا بستان زمن اورا بمن ده

بگیر انصاف من بستانش امروز
وگر نی دامنش فردا بمن ده

رخش خورشید را هر روز گوید
تو معزولی،فرودآ،جا بمن ده

مرا جان از تن و اورا زخوبان
ترا سهل است بستان تا بمن ده

زمن این یک غزل بستان ببوسی
تو شکر می خور وحلوا بمن ده

تو جانان منی زآن لعل جان بخش
اگر جانی خوهم جانا بمن ده

برای سیف فرغانی نگارا
ز زلفت یک گره بگشا بمن ده
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.