هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و رنج عشق و دلتنگی‌های ناشی از آن می‌پردازد. شاعر از عشق سخن می‌گوید که دل را تنگ کرده و آرزوها را تحت تأثیر قرار داده است. همچنین، از دشواری‌های راه عشق و موانع موجود در این مسیر صحبت می‌کند. در پایان، شاعر به اهمیت پایداری و همت در رسیدن به مقصود اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۵۴۵

ای غم عشق تو برده ز دل ما تنگی
آرزوی مه و خور با رخ تو همرنگی

شرح دل کرد چنان عشق که نتواند اگر؟
پای بیرون نهد از دایره دل تنگی

حبشی زلفی و از بندگی عارض تو
داغ دارست رخ ماه چو روی زنگی

هر که در دور تو بی عشق برآمد نامش
گر بدین عار رضا داد زهی بی ننگی

کاه برگی که بباد تو ز جا برخیزد
جای آنست که با کوه کند همسنگی

بسوی خاک درت زآن نتوان رفت سبک
که زمین بر سر راهست کلوخی سنگی

با تن خویش ببی کاری اگر کردی صلح
ای دل شیفته با دولت خود در جنگی

قطع آن راه کند مرد بپای همت
سخن از ترک سرت گفتم از آن می لنگی

سیف فرغانی پا بر سر خود نه در راه
زآنکه این راه دو گامست و تو صد فرسنگی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.