۲۹۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۵ - در مدح عمید حسن

امروز هیچ خلق چو من نیست
جز رنج ازین نحیف بدن نیست

لرزان تر و نحیف تر از من
در باغ شاخ و برگ سمن نیست

انگشتریست پشت من گویی
اشکم جز از عقیق یمن نیست

از نظم و نثر عاجز گشتم
گویی مرا زبان و دهن نیست

از تاب درد سوزش دل هست
وز بار ضعف قوت تن نیست

این هست و آرزوی دل من
جز مجلس عمید حسن نیست

صدری که جز به صدر بزرگیش
اقبال را مقام وطن نیست

چون طبع و خلق او گل و سوسن
در هیچ باغ و هیچ چمن نیست

لؤلؤ و در چو خط و چو لفظش
ولله که در قطیف و عدن نیست

اصل سخن شده ست کمالش
واندر کمالش ایچ سخن نیست

مداح بس فراوان دارد
لیکن از آن یکیش چو من نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴ - در مدح ابوالرشد رشید بن محتاج
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶ - در رثای سید حسن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.