هوش مصنوعی:
این متن به ناپایداری و تغییرات جهان اشاره دارد، جایی که همه چیز وارونه و غیرمنتظره است. شاعر از روزگار سخت و ناعادلانه شکایت میکند و به رفتارهای متناقض طبیعت و انسانها میپردازد. در پایان، از شخصی به نام منصور سعید یاد میکند که در هنر و دانش بینظیر بود و از شاگردی به استادی رسید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و انتقادی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد.
شمارهٔ ۶۴ - در مدح منصور بن سعید
احوال جهان بادگیر باد
وین قصه ز من یادگیر یاد
چون طبع جهان باژگونه بود
کردار همه باژگونه بود
از روی عزیزیست بسته باز
وز خاری باشد گشاده خاد
بس زار که بگذاشتیم روز
چون گرمگهش بود بامداد
تیغی که همی آفتاب زد
تیری که سمومش همی گشاد
بر تارک و بر سینه زد همی
اندر جگر و دیده اوفتاد
در حوض و بیابانش چشم و گوش
مانده به شگفتی از آب و باد
دیوانه و شوریده باد بود
زنجیر همی آب را نهاد
این چرخ چنین است بی خلاف
داند که چنین آمدش نهاد
زین چرخ بنالم به پیش آن
کز چرخ به همت دهدم داد
منصور سعید آن که در هنر
از مادر دانش چو او نزاد
او بنده و شاگرد ملک بود
تا گشت خداوند و اوستاد
وین قصه ز من یادگیر یاد
چون طبع جهان باژگونه بود
کردار همه باژگونه بود
از روی عزیزیست بسته باز
وز خاری باشد گشاده خاد
بس زار که بگذاشتیم روز
چون گرمگهش بود بامداد
تیغی که همی آفتاب زد
تیری که سمومش همی گشاد
بر تارک و بر سینه زد همی
اندر جگر و دیده اوفتاد
در حوض و بیابانش چشم و گوش
مانده به شگفتی از آب و باد
دیوانه و شوریده باد بود
زنجیر همی آب را نهاد
این چرخ چنین است بی خلاف
داند که چنین آمدش نهاد
زین چرخ بنالم به پیش آن
کز چرخ به همت دهدم داد
منصور سعید آن که در هنر
از مادر دانش چو او نزاد
او بنده و شاگرد ملک بود
تا گشت خداوند و اوستاد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳ - هم در مدیح
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵ - در ستایش امیر ابونصر فارسی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.