هوش مصنوعی: این متن یک شعر غنایی و مدحی است که در آن شاعر به توصیف معشوقه و امیر محمود غازی می‌پردازد. در بخش اول، زیبایی‌های معشوقه با تشبیهاتی مانند سرو، ماه، عقیق و عبیر توصیف می‌شود. سپس، شاعر به ستایش امیر محمود غازی پرداخته و او را با صفاتی مانند بخشنده، عادل و قدرتمند می‌ستاید. در ادامه، از عناصر طبیعت مانند ابر، باد، درخت و مرغ برای توصیف مجلست شاه استفاده می‌شود. در پایان، شاعر آرزوهای نیک برای امیر و دشمنانش بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم پیچیده‌ای مانند عشق، قدرت و ستایش است که درک آن‌ها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، استفاده از تشبیهات و استعارات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۴۵ - هم در تمحید سلطان محمود

بهست قامت و دیدار آن بت کشمیر
یکی ز سرو بلند و یکی ز بدر منیر

بتی که هست رخ و زلف او به رنگ و به بوی
یکی شبیه عقیق و یکی بسان عبیر

دل و برش به چه ماند به سختی و نرمی
یکی به سخت حدید یکی به نرم حریر

ببرد عارض و زلفینش از دو چیز دو چیز
یکی سپیدی شیر و یکی سیاهی قیر

دلم شد و تن ازو تا جدا شدم من ازو
یکی ز رنج غنی و یکی ز صبر فقیر

دو چیز دانم اصل نشاط و راحت خویش
یکی وصال نگار و یکی ثنای امیر

امیر غازی محمود کش دو چیز سزاست
یکی همایون تاج و یکی خجسته سریر

شهی که بینی دو دست جود او باشد
یکی چو بحر طویل و یکی چو بئر قعیر

شهی که هست دل و دست او به گاه سخا
یکی چو بحر محیط و یکی چو ابر مطیر

ببرد طلعت و فهم وی از دو چیز سبق
یکی ز زهره از هر یکی ز تیر دبیر

معین اوست فلک چون مشیر اوست جهان
یکی چه نیک معین و یکی چه نیک مشیر

قضا مساعد او و قدر مسخر او
یکی چو گشته رهین و یکی چو گشته اسیر

همی گشاید کشور همی ستاند ملک
یکی به عزم درست و یکی به رای بصیر

همیشه دولت و اقبال سوی او بینی
یکی به فتح مبشر یکی به سعد بشیر

خدایگانا همواره قدر و همت تست
یکی سنی و رفیع و یکی بلند و خطیر

ز هیبت تو برانداختند ببر و هژبر
یکی ز بیشه نشست و یکی ز دشت مسیر

ز بهر مجلست ای شاه ابر و باد آمد
یکی ز کوه بلند و یکی ز بحر قعیر

نثار مجلست آورد ابر و باد روان
یکی ز دریا در و یکی ز کوه عبیر

درخت و مرغ شدند از پی تو باغ به باغ
یکی گشاده نقاب و یکی کشنده صفیر

نشاط کن ملکا باده مروق نوش
یکی به مجلس حزم و یکی به نعمت زیر

همیشه باد دو دست تو تا جهان باشد
یکی به مشکین زلف و یکی به لعلی شیر

همیشه باد شها نیکخواه و بدخواهت
یکی به بزم نشاط و یکی به رنج زحیر

همیشه دولت و اقبال با تو باد به هم
یکیت باد ندیم و یکیت باد وزیر

همیشه باد سر و دیده بداندیشت
یکی بریده به تیغ و یکی خلیده به تیر
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۴ - باز در ستایش او
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۶ - مدح امیر ابونصر پارسی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.