هوش مصنوعی: این متن یک شعر حماسی و ستایش‌آمیز است که به توصیف قدرت، عدالت، و جلال یک پادشاه یا قهرمان می‌پردازد. در آن از عناصر طبیعی مانند خورشید، ماه، و دریا برای توصیف عظمت این شخصیت استفاده شده است. همچنین، به ویژگی‌هایی مانند شجاعت، سخاوت، و حکمت او اشاره می‌شود. متن پر از تصاویر شعری و استعاره‌های غنی است که برتری و تأثیر این شخصیت را در جهان نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ این متن دارای زبان پیچیده و استعاره‌های ادبی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار خواهد بود. همچنین، مفاهیم حماسی و سیاسی آن برای مخاطبان با سن بالاتر مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۲۷۸ - مدح یکی از شهان

ای خنجر بران تو روز وغا برهان تو
برهان که دید اندر جهان جز خنجر بران تو

خورشید روشن تخت تو ماه فروزان تاج تو
روی مجره فرش تو چرخ برین ایوان تو

بحری و جود کف تو روز سخاوت موج تو
چرخی و تیر و تیغ تو روز وغا کیوان تو

چشم فلک تیره شده از خنجر پر نور تو
گوش زمانه کر شده از مرکب غران تو

شیر عرین عاجز شده از شوکت یکران تو
باد وزان حیران شده از شولک پران تو

در هر سپاسی سهم تو در هر دیاری وهم تو
در هر زبانی شکر تو در هر دلی پیمان تو

فتح و ظفر بنهاده سر بر ناچخ و شمشیر تو
روح الامین پوشیده پر بر جوشن و خفتان تو

بس نیست چون رادی کنی زرهای کان با گنج تو
بس نیست چون جولان کنی روی زمین میدان تو

نه دفع باشد نه خطا در رزم پیکان تو را
بنشانده اند اندر قضا گویی مگر پیکان تو

رستم به گاه معرکه بسیار دستان ساختی
باشد قوی بازوی تو در معرکه دستان تو

دعوی شاهان زمین شاها بود معنی تو
از رزم و بزم آمد پدید اندر هنر برهان تو

بازوی تو چون رأی تو دیدار تو چون فعل تو
تیغ تو چون اوهام تو خوی تو چون ایمان تو

در جد و هزل آمد پدید اندر ادب معنی تو
دشوار پیران جهان شاها بود آسان تو

خالی نباشد یک زمان زایل نگردد یک نفس
از بدسگالان بیم تو وز دوستان دستان تو

هنگام بزم تو شها پر زر و گوهر شد جهان
از لفظ گوهر بار تو وز دست زر افشان تو

فرزانگان در جود تو آزادگان در شکر تو
بر پادشاهان حکم تو بر خسروان فرمان تو

یک ذره نبود نیکویی روزی به شادی نگذرد
آن را که در دل بگذرد یک ذره از عصیان تو

شاها بگرد اندر جهان تا عالم آبادان شود
چرخی و آبادان شود این عالم از دوران تو

بس زود باشد خسروا از نصرت و تایید تو
تا هفت کشور مر تو را گردد چو هندستان تو

جان عدو از تیغ تو باشد همیشه در فنا
صدآفرین ایزدی هر ساعتی بر جان تو

گیتی همه خرم شده از دولت و اقبال تو
سلطان به تو شاد و جهان بر حشمت سلطان تو

عز و شرف در صدر تو لهو لعب در طبع تو
فتح و ظفر در پیش تو نزل بقا بر خوان تو
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۷ - ستایشگری
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۹ - مدح ابوسعد بابو و شرح حال خویش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.