هوش مصنوعی: این متن یک شعر ستایش‌آمیز است که به مدح و توصیف یک شخصیت برجسته (احتمالاً یک پادشاه یا حاکم) می‌پردازد. شاعر از زیبایی، قدرت، عدالت، و فضایل اخلاقی این شخصیت تمجید کرده و او را با چهره‌های اسطوره‌ای و دینی مانند حیدر مرتضایی (امام علی) و یوسف مقایسه می‌کند. همچنین، تأثیر مثبت او بر سرزمین‌هایی مانند هند و محبوبیتش در میان مردم را بیان می‌دارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم پیچیدهٔ ادبی و تاریخی است که درک آن به دانش نسبتاً بالایی از ادبیات فارسی و اساطیر نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و دینی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۳۰۴ - مدح ابوالفرج نصربن رستم

ایا آنکه بر دلبران پادشایی
جهان همچو بستان تو باد صبایی

اگر حجت صنع الله باید
رخان تو حجت به صنع خدایی

بتان سرایی بسان ستاره
تو ماهی میان بتان سرایی

دل من بماندست در درد عشقت
نیابد ازو هیچگونه رهایی

ز گفتار من خشمت آید همیشه
چنین خشمگین بر رهی بر چرایی

تکبر مکن بر من بنده زینسان
کزین کبر کردن بتا در سرآیی

نباید که جور و جفایت بگویم
به رادی که او راست فرمانروایی

عمید ملک بوالفرج نصر رستم
که بفزود شه را ازو پادشایی

ایا آنکه زین زمین و زمانی
ولی را نجاتی عدو را بلایی

زمین و زمان از تو نازند دایم
که بر هر دو داد ایزدت کدخدایی

هر آن بینوایی که پیش تو آید
نبیند از آن بیشتر بینوایی

به بزم اندرون کسری و کیقبادی
به رزم اندرون شیری و اژدهایی

هر آنگه برافراز باره نشینی
به میدان چون شیر ژیان اندرآیی

سنانت چنان در دل دشمن افتد
که چونان نیفتد قضای خدایی

هر آن جنگجویی که آمد به جنگت
چو سرمه به سم ستورش بسایی

تو پاکیزه ستی و پاکیزه مذهب
تو فرخنده فعلی و فرخ لقایی

تو مر دشمنان را رسانی به انده
تو از دوستان رنج انده زدایی

تو ابر گهر پاش و دینار باری
تو خورشید تابان و بدرالد جایی

تو بنیاد فضلی و اصل سخایی
به فضل و سخا حیدر مرتضایی

شد آراسته کشور هند از تو
گرفته ز اقبال تو روشنایی

کند افتخار از تو سلطان عالم
کز ایزد مر او را تو نیکو عطایی

اگر اوست چون جم به تخت جلالت
تو اندر دها آصف بر خیایی

تو زو بی غمی او ز تو شاد و خرم
سزا او تو را و تو او را سزایی

به نیکی خلیلی به پاکی کلیمی
به روی و خرد یوسف و مصطفایی

همی شکر و مدح تو گویند دایم
به هند اندرون شهری و روستایی

الا تا هر آن چیز کاید ز بنده
بدو نیک باشد سراسر قضایی

همه سال بادی عمید ولایت
عمل را ز رأی رفیعت روایی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۳ - مدح سپهسالار محمد
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۵ - عرض بیچارگی و شرح حبس و گرفتاری
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.