هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساس اسارت و ناامیدی خود در زندگی سخن می‌گوید. او از روزگار گذشته که مال و ثروت سودمند بود و اکنون بی‌فایده شده، اظهار تأسف می‌کند. همچنین از بی‌حرکتی و سکون در وجود خود (کف دست بدون سخاوت و دل بدون شجاعت) شکایت دارد. او به تنهایی و زندان طولانی عمر خود اشاره می‌کند و از غم و اندوهی که سال‌ها بر او گذشته، می‌نالد. در پایان، شاعر به پیری و ناتوانی آینده خود اشاره کرده و از خداوند به دلیل رهایی از جماعتی که از آنها سیر شده، سپاسگزاری می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی مانند اسارت، ناامیدی، پیری و تنهایی است که درک آن‌ها برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند نقد اجتماعی و یأس وجودی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱ - ناله از قلعه نای

به جمله ما که اسیران قلعه ناییم
نشسته ایم و زیان کرده بر بضاعتها

نه مالهایی کآنگاه بود فایده داشت
نه سود دارد اکنون همی براعتها

همان کفست و نخیزد ازو سخا و کرم
همان دلست نجنبد درو شجاعت ها

به روز تا بر ما اندر آید از روزن
کنیم روشنی و باد را شفاعت ها

ز بهر هستی ها نیست کردمی لیکن
به نیستی ها کردم بسی قناعت ها

دراز عمری دارم که اندرین زندان
بر من از غم دل سالهاست ساعتها

چه نازها کنم امروز من به برنایی
کنم ز پیری فردا بسی خلاعت ها

به کردگار که در راحتم ز تنهایی
که سیر گشت دل من از آن جماعت ها

من ار نکردم بذله مصون زیم چونان
چو نظم ما را افتد همی اشاعت ها

اگر جهان را چونین ندانمی مجبور
به شعرها زنمی بر جهان شناعت ها
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:شمارهٔ ۲ - شاعران بینوا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.