هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌ها و غم‌های بی‌پایان خود می‌گوید که گویی هیچ امیدی برای رهایی از آن‌ها وجود ندارد. او احساس می‌کند که روزگار با او سخت گرفته و حتی امید نیز از او دریغ شده است. تصاویری مانند پیچیدن از رنج مانند شاخه‌های زر و لرزیدن مانند شاخه‌ بید، عمق درد و ناامیدی او را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی مانند ناامیدی و رنج‌های وجودی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و صنایع ادبی ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۵۷ - حسب حال

کدام رنج که آن مرمر انگشت نصیب
کدام غم که بدان مر مرا نبود نوید

اگر غم دل من جمله عمری می بودی
به گیتی اندر بی شک بماندمی جاوید

همی به پیچم از رنج چوشوشه زر
همی بلرزم بر خویشتن چو شاخک بید

امید نیست مرا گر کسی امید بود
امید منقطع و منقطع امید امید

نگر چگونه بود حال من که در شب و روز
چرا غم از مهتابست و آتش از خورشید

سپید گشت به من روی روزگار و کنون
همی سیاه کند روزگارم اینت سپید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶ - تهنیت جشن مهرگان
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸ - خیر باد شغل و سفر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.