هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر به ستایش و توصیف شخصی به نام بوالفرج میپردازد که فردی آزاده و بلندمرتبه است. او از رنجهای عشق و هجران سخن میگوید و بیان میکند که هیچکس مانند بوالفرج ندیده است. شاعر آرزوی دیدار چهرهی او را دارد و به دنبال درمان دردهای خود است.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد.
شمارهٔ ۶۱ - به ابوالفرج نوشته
بوالفرج ای خواجه آزاد مرد
هجر وصال تو مرا خیره کرد
دید ز سختی تن و جان آنچه دید
خورد ز تلخی دل و جان آنچه خورد
ای به بلندی سخن شاعران
هرگز مانند تو نادیده مرد
روی توام از همه چیز آرزوست
خسته همی جوید درمان درد
هجر وصال تو مرا خیره کرد
دید ز سختی تن و جان آنچه دید
خورد ز تلخی دل و جان آنچه خورد
ای به بلندی سخن شاعران
هرگز مانند تو نادیده مرد
روی توام از همه چیز آرزوست
خسته همی جوید درمان درد
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰ - شکوه از دوری مظفر
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲ - مدح خواجه بوسعد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.