هوش مصنوعی:
این شعر از درد عشق و فراق سخن میگوید. شاعر از غم و اندوهی میگوید که تنها مونس دل اوست. او از دل شکسته و پریشان خود مینالد که در دام زلف یار گرفتار شده است. شاعر به زیباییهای معشوق اشاره میکند و از الفت خود با بنفشه به دلیل شباهت آن به زلف معشوق سخن میگوید. در نهایت، شاعر از عاشقی میگوید که شبها تا سحر بر آستان معشوق به التماس و عذرخواهی مشغول است.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۴۳
از کس دلم ندید طریق نگاهداشت
جز غم که جانب دل ما را نگاهداشت
دل شد شکسته حال و پریشان از آن جهت
کاندر سواد طرّه خوبان پناه داشت
زان روی با بنفشه مرا هست الفتی
کان شیفته چو زلف تو پشت دوتاه داشت
زلفت سیاه کار تر از خانه منست
کاو هم چو من صحیفه بیضا سیاه داشت
از مصطبه به دوش کشان دوش برده اند
آن را که میل صومعه و خانقاه داشت
عاشق بر آستان تو شب تا دم سحر
با دید پر آب لب عذر خواه داشت
هر کس بضاعتی به سر کوی دوست برد
ابن حسام ناله شبگیر آه داشت
جز غم که جانب دل ما را نگاهداشت
دل شد شکسته حال و پریشان از آن جهت
کاندر سواد طرّه خوبان پناه داشت
زان روی با بنفشه مرا هست الفتی
کان شیفته چو زلف تو پشت دوتاه داشت
زلفت سیاه کار تر از خانه منست
کاو هم چو من صحیفه بیضا سیاه داشت
از مصطبه به دوش کشان دوش برده اند
آن را که میل صومعه و خانقاه داشت
عاشق بر آستان تو شب تا دم سحر
با دید پر آب لب عذر خواه داشت
هر کس بضاعتی به سر کوی دوست برد
ابن حسام ناله شبگیر آه داشت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.