هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و عاشقانه از زبان شاعری است که درد عشق را میستاید و شفا را در جرعهای از جام بیریایی و محبت میجوید. او به عشق به عنوان دوای دردها اشاره میکند و امیدوار است که خطاهایش با شفاعت مصطفی (پیامبر اسلام) بخشیده شود. همچنین، شاعر به کعبه و طمع در بخشش گناهان اشاره میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات به مفاهیم دینی و عرفانی نیازمند سطحی از بلوغ فکری است.
غزل شمارهٔ ۵۲
مگر چو دردکشان جام بی ریا بخشند
زکاس لَم یَزلی جرعه ای به ما بخشند
قتیل عشق شو ای جان که مر ترا روزی
زنوش داروی نوشین لبان شفا بخشند
دوای درد، طبیبان عشق می دانند
ترا که درد نباشد کجا دوا بخشند
کسی که سعی نماید به کعبه ی مقصود
عجب نباشد اگر مر ورا صفا بخشند
ایا دلا که اگر آزری طمع دارد
که جرم او به جوانان پارسا بخشند
امیدوار چنانم که جرم ابن حسام
به گرد کوکبه ی شاه لافتی بخشند
خطای این سر شوریده ی پریشان حال
به جعد گیسوی مشکین مصطفی بخشند
زکاس لَم یَزلی جرعه ای به ما بخشند
قتیل عشق شو ای جان که مر ترا روزی
زنوش داروی نوشین لبان شفا بخشند
دوای درد، طبیبان عشق می دانند
ترا که درد نباشد کجا دوا بخشند
کسی که سعی نماید به کعبه ی مقصود
عجب نباشد اگر مر ورا صفا بخشند
ایا دلا که اگر آزری طمع دارد
که جرم او به جوانان پارسا بخشند
امیدوار چنانم که جرم ابن حسام
به گرد کوکبه ی شاه لافتی بخشند
خطای این سر شوریده ی پریشان حال
به جعد گیسوی مشکین مصطفی بخشند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.