هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از فسونهای وعاظ ناامید شده و تنها به عشق معشوق خود دل بسته است. شاعر از غمزههای خونریز معشوق شکایت دارد و آرزو میکند که خواب خوش معشوق برهم نخورد. در نهایت، او به معشوق توصیه میکند که نرمی کند و از درشتی بپرهیزد، زیرا در روز قیامت این رفتارها به او آسیبی نمیرساند. همچنین، شاعر اشاره میکند که سخنانش خالی از هرگونه شبهه است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۱۰۹
دل به ره باز نیامد به فسون وعّاظ
زان که چون خشم فسون خوان تواش نیست حفاظ
غمزه هر لحظه به خونریز دلم تیز مکن
قَد کَفانِی قَتَلتَنی زَمَراتِ الالحاظ
چشم خوش خواب تو شد راهزن بیداران
همچنان خواب خوشش باد و مبادش ایقاظ
گر تو نرمی کنی امروز و درشتی نکنی
لایضُرُّونک فی الحَشر شَدادُ و غَلاظ
شبه گر می طلبی بر سخن ابن حسام
اِنَّها خالیةُ عَن شُبهاتِ الاَلفاظ
زان که چون خشم فسون خوان تواش نیست حفاظ
غمزه هر لحظه به خونریز دلم تیز مکن
قَد کَفانِی قَتَلتَنی زَمَراتِ الالحاظ
چشم خوش خواب تو شد راهزن بیداران
همچنان خواب خوشش باد و مبادش ایقاظ
گر تو نرمی کنی امروز و درشتی نکنی
لایضُرُّونک فی الحَشر شَدادُ و غَلاظ
شبه گر می طلبی بر سخن ابن حسام
اِنَّها خالیةُ عَن شُبهاتِ الاَلفاظ
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.