هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غزلی است که در آن شاعر از عشق و محبت به معشوق سخن میگوید و زیباییهای او را توصیف میکند. شاعر بیان میکند که بدون معشوق، هیچ لذتی در دنیا ندارد و تنها با اوست که از همه چیز بینیاز میشود. همچنین، از دردها و رنجهای عشق نیز سخن میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی برای درک کامل داشته باشد.
غزل شمارهٔ ۱۱۱
بی تو حرامست تماشای باغ
با تو مرا از همه عالم فراغ
ای رخ تو شمع شب افروز من
خوش بنشین تا بنشیند چراغ
شیفته را به ز مُفَرِّح بود
بوی سر زلف تو اندر دماغ
ما به می لعل لبت قانعیم
ساقی مجلس بنه از کف ایاغ
در جگر غنچه ز درد تو خون
بر دل لاله ز جفای تو داغ
سر مکش از گفته ی ابن حسام
از تو پذیرفتن و از ما بلاغ
نکته مگو تا نبود نکته دار
کس ندهد طعمه ی طوطی به زاغ
با تو مرا از همه عالم فراغ
ای رخ تو شمع شب افروز من
خوش بنشین تا بنشیند چراغ
شیفته را به ز مُفَرِّح بود
بوی سر زلف تو اندر دماغ
ما به می لعل لبت قانعیم
ساقی مجلس بنه از کف ایاغ
در جگر غنچه ز درد تو خون
بر دل لاله ز جفای تو داغ
سر مکش از گفته ی ابن حسام
از تو پذیرفتن و از ما بلاغ
نکته مگو تا نبود نکته دار
کس ندهد طعمه ی طوطی به زاغ
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.