هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و دلدادگی سخن میگوید، با تصاویری از درد عشق، فداکاری، و جستجوی معشوق. شاعر از مفاهیمی مانند صید دل، نور الهی، و گوهرهای معنوی استفاده کرده است. در پایان، شعر به هنر شاعری و خلق اثر ادبی اشاره میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی سنگین، مناسب برای مخاطبانی با درک ادبی بالاتر.
غزل شمارهٔ ۱۱۲
غمزه ی تیز ترا سینه ی من شد هدف
خون دلم گو بریز اینت مرا صد شرف
در صف تو عاشقان جامه به خون شسته اند
تا که شود در میان یا که رود پیش صف
دل به کمند تو باز بسته از آن شد که هست
سایه ی موی ترا نور خدا در کنف
غرقه ی بحر عمیق از پی دُردانه ایم
یا برود سر ز دست یا گهر آید به کف
عمر که بی یاد دوست می گذرد عمر نیست
تا نکنی عمر من عمر گرامی تلف
جان ودل عارفان صید کمند تواند
کی بود آخر ترا میل به صید عجف
فتنه نشان می دهند رو به طلب شحنه ای
فتنه نشان تو بس شحنه ی دشت نجف
ابن حسام این سخن وسع بیان تو نیست
اَلهَمَنی مُلهَمٌ عَرَّفَنی مَن عَرف
لؤلؤ نظم خوشاب زاده ی طبع من است
دُرّ گرانمایه را پاک بباید صدف
خون دلم گو بریز اینت مرا صد شرف
در صف تو عاشقان جامه به خون شسته اند
تا که شود در میان یا که رود پیش صف
دل به کمند تو باز بسته از آن شد که هست
سایه ی موی ترا نور خدا در کنف
غرقه ی بحر عمیق از پی دُردانه ایم
یا برود سر ز دست یا گهر آید به کف
عمر که بی یاد دوست می گذرد عمر نیست
تا نکنی عمر من عمر گرامی تلف
جان ودل عارفان صید کمند تواند
کی بود آخر ترا میل به صید عجف
فتنه نشان می دهند رو به طلب شحنه ای
فتنه نشان تو بس شحنه ی دشت نجف
ابن حسام این سخن وسع بیان تو نیست
اَلهَمَنی مُلهَمٌ عَرَّفَنی مَن عَرف
لؤلؤ نظم خوشاب زاده ی طبع من است
دُرّ گرانمایه را پاک بباید صدف
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.