هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از سوز دل، اشک سرخ و چهره زرد خود می‌گوید و از هلاکت در گرداب عشق شکایت دارد. همچنین، به مقابله با دشمنان و ارزش دوستی اشاره می‌کند و از تأثیرات منفی افکار فاسد بر عقل سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و رنج‌های عاطفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی اشارات مانند 'زهر' و 'هلاک' ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۶

چو خاک تا نشود تخته ی من اندر خاک
ز لوح سینه نگردد رقوم عشق تو پاک

ز سوز سینه خبر می دهد به غمّازی
سرشک سرخ و رخ زرد و دیده ی نمناک

متاب رشته ی زلفت ز ما درین گرداب
که میل کشتی ما می کند نهنگ هلاک

چه غم ز طعنه ی دشمن اگر تو باشی دوست
که نیش همدم نوش است و زهر با تریاک

به زهر می کشدم عقل مفسد ابن حسام
خیال فاسدش از سر ببر به شیره ی تاک
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.