هوش مصنوعی: این شعر از صحنه‌های دلنشین طبیعت، شراب، شادی و عشق سخن می‌گوید و در عین حال، از دردها و ناکامی‌های زندگی نیز یاد می‌کند. شاعر از روزگار سخت و دل سنگین گله دارد و آرزوهایش را برای وصال بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی، عشق و اندوه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و می‌نوشی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۷

حریف دلکش خوش طبع و ساقی گلرنگ
شراب و شاهد و شمع و شب و چغانه و چنگ

هوای معتدل نو بهار و موصم گل
طراوت چمن دلفریب و دلبر شنگ

نوای نغمه ی عشّاق و ساز پرده ی راست
مده به رغم مخالف چو می توان از چنگ

به صلح کوش که با روزگار عربده جوی
بسی به عربده رفتیم و بر نیامد جنگ

دلم چو شیشه شد و روزگار سنگین دل
کدام شیشه که نشکست روزگار به سنگ

غمت که جای نمی یافت در جهان فراخ
چگونه جای دهم در فضای سینه ی تنگ

گر آه غالیه گونم در آسمان گیرد
عذار آیینه ی اختران بگیرد زنگ

به وصل خویش برآر آرزوی ابن حسام
شتاب عمر گرانمایه بین چه جای درنگ
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.