هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، درد و رنج دلِ عاشق را بیان می‌کند. شاعر از بلای عشق، آرزوی وصال، و ناله‌های دل سخن می‌گوید و از طبیب برای درمان درد دل کمک می‌طلبد. در پایان، اشاره‌ای به قناعت و لطف دوست دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

غزل شمارهٔ ۱۱۹

ای قامت بلند تو ما را بلای دل
چون من که دیده ای که بود مبتلای دل

از دست دیده کار دل من به جان رسید
ای دیده ای که چه کردی به جای دل

خون دلم بریخت خیال لب تو دوش
آه از لب توام ندهد خونبهای دل

دل آرزوی لعل تو دارد به بوسه ای
گر وایه ی دلم نرسد از تو وای دل

دوش اندرون غنچه ی دلتنگ خون گرفت
از بس که گفت بلبلش از ماجرای دل

آیا کجا معالجه ی درد دل کنند
کانجا من از طبیب بپرسم دوای دل

ابن حسام مخزن گنج قناعت است
از لطف دوست کلبه ی احزان سرای دل
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.