هوش مصنوعی: شاعر در این متن از غم و اندوه عمیق خود می‌گوید و از اشک به عنوان نماد این اندوه استفاده می‌کند. او آرزو می‌کند که با اشک‌هایش آبرویی به دست آورد و از مردی در خاک کوی یاد می‌کند که می‌تواند او را با اشک شستشو دهد. شاعر همچنین آرزو می‌کند که با عبیر و گلاب، روحش تسکین یابد و از غبار راه رهایی پیدا کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها جذابیت نداشته باشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده نیاز به درک ادبی بالاتری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۱۸

رخ زرد از آن روی شویم به اشک
که تا آبرویی بجویم به اشک

از آن مرد خواهم بر آن خاک کوی
که باشد کند شستو شویم به اشک

چو بر کشته ی خویشتن بگذری
بر آور یکی آرزویم به اشک

عبیری برآموی بر من به موی
گلابی بر افشان به رویم به اشک

بر آنم که بر ره نمانم غبار
که سقّای آن خاک کویم به اشک
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.