هوش مصنوعی: این متن شعری است که بر بی‌ثباتی دنیا و گذرا بودن لذات آن تأکید دارد. شاعر از مخاطب می‌خواهد که به دنیای فانی تکیه نکند، از امروز لذت ببرد زیرا فردا نامعلوم است، و به جای追逐 مال و قدرت، به ارزش‌های معنوی بیندیشد. همچنین، از مخاطب می‌خواهد که اگر کاری ندارد، از خود فراتر رود و به دنبال هدفی والا باشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند گذرا بودن دنیا و بی‌ثباتی زندگی ممکن است برای افراد کم‌سن‌وسال سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۴

گران جانی مکن جانا و بشنو
مکن تکیه برین چرخ سبک رو

میفکن عشرت امشب به فردا
که روز نو بیارد روزی نو

چو نتوان خورد بیش از روزی خویش 
رها کن تا توانی این تک و دو

بقا و ملک اگر پاینده بودی 
که دادی تخت کیخسرو به خسرو

تو چون طبل تهی دایم بفریاد
زمانه می زند طبل روا رو

دلا بیرون شو ار کاری نداری 
برون شو بایدت از خود برون شو

غلام همت آنم که پیشش
نسنجد حشمت دنیا به یک جو

شب ار در زاویه نبود چراغت
بمان تا مشعل ماه افکند ضو

بس است ابن حسام اینک که افتاد
ز مهر ماه رویان بر تو پرتو
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.