هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق به معشوق، می‌نوشی، و زیبایی‌های طبیعت سخن می‌گوید. همچنین، در بخش‌هایی از شعر به مدح و ستایش پادشاه و مفاهیم حکومتی و اخلاقی پرداخته شده است. شاعر از عشق زمینی و الهی، غم و شادی، و مفاهیم فلسفی مانند جاودانگی سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به می‌نوشی و عشق ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۴۷ - در مدح اتسز خوارزمشاه

هرچه جز معشوق و می از آن کران باید گرفت
با غم جانان سبک رطل گران باید گرفت

تو جوانی، ای نگار و بادهٔ پیرم دهی
بادهٔ پیر از کف یار جوان باید گرفت

گر بود در بوستان یک لذت باده هزار
پس دو رخسار ترا صد بوستان باید گرفت

گاه از ز لفین و گاه از عارض و گه از رخت
هم بنفشه، هم سمن،هم ارغوان باید گرفت

عاشقان را از کف تو جام می‌ باید ستد
بیدلان را از لب تو قوت جان باید گرفت

غمزه و ابروی تو تیر و کمان شد، پس چرا
در زره گون زلف تو جای امان باید گرفت

منکه باشم در جهان ؟ کز غمزه و ابروی خویش
بر هلاک من ترا تیر و کمان باید گرفت ؟

گر مرا در عاشقی نادر قرین باید شمرد
پس دلبری صاحب قران باید گرفت

از غم عشقت جهان باید گرفت و زان سپس
بی غمی را حضرت شاه جهان باید گرفت

نصرة‌الدین، آنکه هر دم چون جمال فرخش
از علوش قبهٔ اخضر مکان باید گرفت

گر بر افتد رسم بحر و کان ز عالم باک نیست
کف رادش در سخا بحر و کان باید گرفت

از پی دفع حوادث وز پی رفع ضرر
حرز اوصافش همیشه بر زبان باید گرفت

محمدت را از دل پاکش اثر باید نمود
مکرمت را از کف رادش نشان باید گرفت

ای خداوندی، که افریدون و جم را بر درت
موضع دربان و جای پاسبان باید گرفت

بر هلاک خصم تو از آفتاب و از شهاب
آسمان را روز و شب تیغ و سنان باید گرفت

عنف و لطف عمدهٔ خوف و رجا باید نهاد
مهر و کینت مایهٔ سود و زیان باید گرفت

با حسامت لشکری در یک زمان باید شکست
وز سپاهت کشوری در یک زمان باید گرفت

هر که خواهد تا نگیرد حادثاتش در میان
خلافش از خلاف تو کران باید گرفت

فتح منقلاتش کآمد در وجود از دست تو
داستان خوانده را صد داستان باید گرفت

خسروا، هست این خزان وز دست حورا پیکران
اشک حورای رزان اندر خزان باید گرفت

خسروان را رسم بزم و سرکشان را شرط رزم
از شهاب دولت و دین ارسلان باید گرفت

مهر از نام جلالش بر نگین باید نشاند
کلک از بهر مدیحش در بنان باید گرفت

سعی دولت میهمان و میزبان را جمع کرد
کز دل و جان هوای این و آن باید گرفت

در سرای آسمانی شکل شهابی از طرب
باده ای را چون شهاب آسمان باید گرفت

اندرین جشن همایون، اندرین بزم خطیر
می بیاد میزبان و میهمان باید گرفت

تا در اسباط حدوث عالم از راه کلام
شرح اعراض و جواهر در میان باید گرفت

با بقای جاودان بادی ،که ملت را همی
از حسام بقای جاودان باید گرفت

خاتم دولت ترا زیر نگین باید کشید
مرکب عزت ترا صید عنان باید گرفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶ - در مدح سید مجدالدین گوید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸ - در مدح علاءالدوله اتسز
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.