هوش مصنوعی:
این متن یک شعر حماسی و مدحی است که به توصیف قدرت، شجاعت و عدالت یک فرمانده یا پادشاه میپردازد. در آن از تصاویر بلاغی مانند باد، کوه، تیر و برق برای نشان دادن عظمت و نفوذ این شخصیت استفاده شده است. همچنین، تأثیر مثبت او بر اسلام و اهل هنر مورد ستایش قرار گرفته است.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم بلاغی و تاریخی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر مانند جنگ و تیغ ممکن است برای گروههای سنی پایین نامناسب باشد.
شمارهٔ ۵۱ - در مدح ملک اتسز
خسروا ، چون تو آسمان نارد
خدمت و زمانه بگزارد
باد را هیبت تو بر بندد
کوه را حملهٔ تو بردارد
پای تو فروش محمدت سپرد
دس تو تخم مکرمت کارد
روز هیجا ز سر کشان تیغت
هیچ کس را بکس بنگذارد
تیر چون باد تو ز شخص عدو
شکم خاک را بینبارد
همچو مشاطگان عزیمت تو
هر دو رخسار فتح بنگارد
در کف نیزه ، چون عصای کلیم
سحر اعدای دین بیوبارد
سنگ چون موم گردد ، اربر سنگ
اعتقاد تو وهم بگمارد
هر که جان را بمهر تو نسپرد
روزگارش بمرگ بسپارد
زهر با حشمت تو نگزاید
نوش با هیبت و نگوارد
برق تهدید تو جهان سوزد
ابر انعام تو گهر بارد
بر تن اسلام درع تو پوشد
در دل ایام مهر تو دارد
سال و ماه از نشاط خوردن تو
کام شمشیر تو همی خارد
وام دارد عدو ز تیغ تو جان
وقت آمد که وام بگزارد
خسروا ، چرخ با عنایت تو
دل اهل هنر نیازارد
دست بر آسمان برد ، هر کو
پای در خدمت تو بفشارد
بنده ، روزی که پیش تو نبود
از حساب حیا نشمارد
بشنو این قطعه ، کز شنیدن آن
طبع را سمع در نشاط آرد
هر که در نظم این سخن نگرد
بجز از نظم در نپندارد
شاد زی سال و مه ، که شادی تو
غم ابنای فضل بگسارد
خدمت و زمانه بگزارد
باد را هیبت تو بر بندد
کوه را حملهٔ تو بردارد
پای تو فروش محمدت سپرد
دس تو تخم مکرمت کارد
روز هیجا ز سر کشان تیغت
هیچ کس را بکس بنگذارد
تیر چون باد تو ز شخص عدو
شکم خاک را بینبارد
همچو مشاطگان عزیمت تو
هر دو رخسار فتح بنگارد
در کف نیزه ، چون عصای کلیم
سحر اعدای دین بیوبارد
سنگ چون موم گردد ، اربر سنگ
اعتقاد تو وهم بگمارد
هر که جان را بمهر تو نسپرد
روزگارش بمرگ بسپارد
زهر با حشمت تو نگزاید
نوش با هیبت و نگوارد
برق تهدید تو جهان سوزد
ابر انعام تو گهر بارد
بر تن اسلام درع تو پوشد
در دل ایام مهر تو دارد
سال و ماه از نشاط خوردن تو
کام شمشیر تو همی خارد
وام دارد عدو ز تیغ تو جان
وقت آمد که وام بگزارد
خسروا ، چرخ با عنایت تو
دل اهل هنر نیازارد
دست بر آسمان برد ، هر کو
پای در خدمت تو بفشارد
بنده ، روزی که پیش تو نبود
از حساب حیا نشمارد
بشنو این قطعه ، کز شنیدن آن
طبع را سمع در نشاط آرد
هر که در نظم این سخن نگرد
بجز از نظم در نپندارد
شاد زی سال و مه ، که شادی تو
غم ابنای فضل بگسارد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰ - در مدح اتسز خوارزمشاه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲ - هم در مدح اتسز گوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.