هوش مصنوعی: این متن یک شعر عاشقانه و ستایش‌آمیز است که در آن شاعر به توصیف معشوق و ویژگی‌های بی‌نظیر او می‌پردازد. همچنین، بخشی از شعر به ستایش حاکم عادل و قدرتمند (خاقان محمود) اختصاص دارد و از عدل، جود و هنر او سخن می‌گوید. شاعر از عشق، فراق، و تأثیرات عاطفی آن بر خود نیز یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و ادبی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۵۸ - قصیدۀ ذوقافتین در مدح خاقان کمال‌الدین نظام‌الدوله ارسلان خان ابوالقاسم محمود

ای دلبری، که نیست نظیر تو در جهان
جانی مرا و بلکه گران‌مایه تر ز جان

دیدار تو سپهر نشاطست بر زمین
رخسار تو بهشت جمالست در جهان

داری دو لب چو ساخته دو پاره لعل
وندر دو پاره لعل دو رسته درر نهان

ظاهر نگرددت، چو نگویی سخن، دهن
پیدا نیایدت، چو نبندی کمر، دهان

از لب شکرستانی و من شکرها کنم
گر زان شکرستان تو گردم شکرستان

همچون جگر لطیفی و همچون روان عزیز
و ز دیده بی توام شده خون از جگر روان

عمری فروختم بهوای تو و مرام
زین عمر نیست حاصل سودی مگر زیان

بیدادگر بتی و بعدل کمال‌ دین
یابم ز دست جور تو بیداد گرامان

خاقان، نظام دولت، محمود، آنکه هست
از رهگذار کینهٔ او چرخ بر کران

از دستبرد اوست فغانی بهر دیار
از کارکرد اوست نشانی بمهرکان

بی سر شدست دشمن و بازر شدست دوست
ز آن تیغ سرفشان وزان دست زرفشان

دستش کند بدایع جود و کرم پدید
لفظش کند دقایق فضل و هنر عیان

در علم او ز مایهٔ علم علی اثر
در عدل او ز سایهٔ عدل عمر نشان

خیزد ز بهر مدت عمرش امان ز چرخ
زاید ز بهر عدت جودش گهر ز کان

ای گشته کوشش تو بحفظ هدی
وی کرده بخشش تو برزق بشر ضمان

در پیش ناصح تو فگنده قضا سپر
در روی حاسد تو کشیده قدر کمان

با آیت خلاف تو گشته بلا قرین
با رایت وفاق تو کرده ظفر قران

گردد بریده سر چو قلم، هر که چون قلم
در پیش خدمت تو نگردد بسر دوان

افلاک را هوای تو همواره در ضمیر
و ایام را ثنای تو پیوسته بر زبان

مداح را سحاب سخای تو چون صدف
پر در کند بیک صلهٔ ماحضر دهان

تا در علو نباشد همچون فلک زمین
تا در ضیا نباشد همچون شرر دخان

هر لحظه از کواکب عزی دگر بیاب
هر روز بر اعادی کامی دگر بران

ادبار شد نصیب عدوی تو بر مراد
تا روز رستخیز باقبال در بمان
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۷ - در مدح اتسز
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۹ - در مدح خاقان ارسلان خان کمال‌الدین ابوالقاسم محمد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.