۲۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۳ - هم در مدح اتسز

زهی خلق در لشکر آلای او
فلک پست با قدر والای تو

زمانه بریده ، جهان دوخته
لباس معالی ببالای تو

مزین شده گردن و گوش فضل
بلفظ چو لؤلوی لالای تو

عنان کمالست در دست تو
رکاب جلالست در پای تو

سر نیزهٔ مار شکلست دمار
بر آورده از جان اعدای تو

شده سعد مقسوم از روی تو
شده ملک منظوم از رأی تو

نزاید بجز گوهر مکرمت
از آن دو کف همچو دریای تو

تو شمس و همه انجم انوار تو
تو کل و همه عالم اجزای تو

هدی تازه از دانش پیر تو
جهان خرم از بخت برنای تو

مرا خشک سال حوادث شکست
که تا دورم از فیض نعمای تو

ازین پس گرم بخت یاری کند
من و خاک درگاه والای تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۲ - هم در مدح اتسز گوید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۴ - نیز در ستایش اتسز
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.