هوش مصنوعی: این شعر بهار را توصیف می‌کند و از گذشت فصل زمستان و تاریکی‌های آن سخن می‌گوید. شاعر از نوشیدن می به عنوان چراغی برای روشنایی درون یاد می‌کند و به شادی و نشاط در بهار دعوت می‌نماید. همچنین، او از شخصی به نام شمس‌دین تمجید می‌کند که دارای فضایل اخلاقی مانند فصاحت، سخاوت، عدالت و علم است و او را فردی بی‌نظیر در تاریخ می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است و ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مصرف می‌(شراب) دارد که نیاز به توضیح و تفسیر مناسب برای گروه‌های سنی پایین‌تر دارد.

شمارهٔ ۱۸۹ - درمدح شمس‌الدین وزیر

فصل بهار آمد و بگذشت عهد دی
پیش آر، ای چراغ ری، اکنون چراغ می

تاریکی است مانده ز دی در نهاد ما
و آن جز چراغ می نبرد، ای چراغ ری

برکش نوا، که خاطب گل بر کشید صورت
بر گیر می، که لشکردی بر گرفت پی

گرمست با مشاهدهٔ گل نشاط ما
اکنون که نیست وحشت دیدار سردی

شادی کنیم و گر نکنیم اندرین بهار
با این چنین مشاهده پس کی کنیم کی؟

باده خوریم، خاصه بدیدار شمس‌ دین
صدری که روزگار ندیده مثل وی

دارد گه فصاحت و دارد گه سخا
چتکر فصیح وائل و بنده جواد طی

طبعش لوای علم در ایام کرده نشر
عدلش بساط ظلم ز آفاق کرده طی

در چشم حادثات شکوهش کشیده میل
بر جان نایبات نهیبش نهاده کی

آنجا که جود اوست نبینی خیال بخل
و آنجا که رشد اوست نبینی نشان غی

هرگز چنو بزرگ نبوده بهیچ عصر
هرگز چنو کریم نبوده بهیچ حی

گشته ز بیم کوشش او شیر جفت تب
مانده ز شرم بخشش او ابر یار خوی

در پیش قدر او ببلندی و مرتبت
تا لاف بیهده نزنی ، ای سپهر، هی!

همواره تا که گردد حادث گهر ز سنگ
پیوست تا که آید حاصل شکم ز نی

بادا دل و لیش بجام نشاط مست
بادا تن عدوش بدست هلاک فی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۸ - لغز تیغ در مدح اتسز گوید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۰ - در ستایش ادیب صابر بن اسمعیل ترمذی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.