۳۰۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۰ - در ستایش ادیب صابر بن اسمعیل ترمذی

گر ز وصل توام نصیبستی
روضهٔ عیش من خضیبستی

هم ز راحت مرا نصابستی
هم ز دولت مرا نصیبستی

وقت دفع مصایب گیتی
تیر تدبیر من مصیبستی

شمع لذات من منیرستی
شاخ آمال من رطیبستی

داعی فکرت مرا گه نظم
گر ز تحسین تو مجیبستی

همه ابیات من بدیعستی
همه الفاظ من عجیبستی

عیش من ، گر ببوسی کف تو
بهتر از وصلت حبیبستی

حال من ، گر ببینمی در تو
خوشتر از غفلت رقیبستی

آب لطفت، اگر بمن رسدی
دل من کی پر از لهیبستی؟

نیستی جان من ز غم بیمار
گز مرا جاه تو طبیبستی

گر ز من هجر تو بعیدستی
ور بمن وصل تو قریبستی

وقت انشاد مدح تو لحنم
همچو الحان عندلیبستی

وز غراب عنا عدوی مرا
همه اطلال پر نعیبستی

دیدهٔ ناصحم قریرستی
سینهٔ حاسدم کئیبستی

گر مرا در مراسم آداب
همچو اخلاق تو ادیبستی

نزد ابنای روزگار مرا
در صبی حرمت مشیبستی

خاصه آنسروی که گر ذاتش
نیستی سروی غریبستی

عالم منقبت ، که کردی فخر
عالم ار بر درش نقیبستی

بر افاضل جهان نبودی تنگ
گر چو درگاه او رحیبستی

کس نکردی گنه ، اگر دوزخ
چون تف خشم او مهیبستی

قدرش ار داعیبی فرستادی
چرخ گردانش مستجیبستی

گر ز خلقش هوا مدد بردی
همه آفاق پر ز طیبستی

گر دل دشمنانش ندریدی
چرخ کی با کف خضیبستی ؟

ای بزرگی که گر حبیب شدی
زنده ، راوی تو حبیبستی

ور لبیبی درین زمانستی
با ذکای تو نا لبیبستی

گر مصور شدی بلاغت تو
منبر فضل را خطیبستی

بتو این شعر کی فرستادی ؟
خادم از عاقل واریبستی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۹ - درمدح شمس‌الدین وزیر
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۱ - وله فی المدح
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.