۲۵۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۲ - د رحق امیر زنگی حبش

صفدری ، که از هنر اوست معالی دلخوش
دولت افگنده بدرگاه رفیعت مفرش

میر زنگی حبش ، آنکه حسامش کردست
روز اعدا بسیاهی چو رخ زنگ و حبش

شیر مردی ، که چو بیرون کند از ترکش تیر
تیر خود را کند از دیدهٔ شیران ترکش

همچو مومست بر شدت باسش آهن
همچو آبست بر شعلهٔ تیغش آتش

ای بزرگی ، که بود پیش ضیای عزمت
بصفت خانهٔ خورشید چو چشم اخفش

گشته معدوم بر رمح توصیف رستم
گشته منسوخ بر نام تو تیر آرش

تا بزحمت تن اصحاب محن بیند رنج
تا بنعمت سر ارباب نعم گردد خوش

بر سر شرع بجز افسر تأیید منه
وز کف بخت بجز بادهٔ اقبال مچش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱ - در حق شمس الدین
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳ - در حق شمس الدین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.