۲۸۸ بار خوانده شده

بخش ۱۰۷ - اشارت به آنکه عزلت بر دو قسم است عزلت مریدان و هی بالاجسام عن مخالطة الاغیار و عزلت محققان و هی بالقلوب عن ملاحظة الاکوان

عزلت سالکان بود به جسد
عزلت عارفان به هوش و خرد

آن بود عزلت جسد که مدام
بگسلی از همه چه خاص و چه عام

در بر اهل زمانه در بندی
جا بجز کنج خانه نپسندی

پا نفرسایی از خروج و دخول
لب نیالایی از کلام فضول

به مقالات خلق دم نزنی
به ملاقاتشان قدم نزنی

خسرشان عین سود انگاری
بخلشان محض جود پنداری

پیش ازان کت برد اجل ز همه
ببری رشته امل ز همه

عزلت هوش آنکه غیر خدای
در حریم دلت نیابد جای

واکنی اندک اندک اندیشه
از همه تا شوی یک اندیشه

چون یک اندیشگیت پیشه شود
دولت گه گهت همیشه شود

هر چه بند تو بندگی گردد
بندگی جمله زندگی گردد

بی نشان بنده ای شوی احدی
جان فشان زنده ای شوی ابدی

بی نشانی و جانفشانی تو
گردد اسباب زندگانی تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۰۶ - در بیان آنکه چون پیری غالب یا یاری طالب یافت نشود عزلت بهتر از صحبت نماید چنانکه درین روزگار اختیار عزلت و ترک صحبت باید کرد
گوهر بعدی:بخش ۱۰۸ - در بیان آنکه ارباب عزلت و اصحاب خلوت بر سه طبقه اند طبقه اول آنکه نیت ایشان در عزلت و خلوت اجتناب از شر انام و اتقا از ضر خواص و عوام باشد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.