۳۱۱ بار خوانده شده

بخش ۱۰۶ - در بیان آنکه چون پیری غالب یا یاری طالب یافت نشود عزلت بهتر از صحبت نماید چنانکه درین روزگار اختیار عزلت و ترک صحبت باید کرد

کل من کان یوثر العزله
حصل العزلت بلا مهله

چون بود عزلتت ز صحبت به
پا ز صحبت به کنج عزلت نه

عزلت آمد کلید گنج شهود
عزلت آمد علاج رنج وجود

اندر او عز و لت که متصل است
آن لت نفس عز جان و دل است

عینش از علم و «ز» ز زهد شناس
یعنی او راست علم و زهد اساس

نیست بی «عین » علم جز زلت
نست بی «زای » زهد جز علت

یافتن عز زین دو حرف عزلت تو
نیست بی این دو حرف جز لت تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۰۵ - تتمه قصه غوری
گوهر بعدی:بخش ۱۰۷ - اشارت به آنکه عزلت بر دو قسم است عزلت مریدان و هی بالاجسام عن مخالطة الاغیار و عزلت محققان و هی بالقلوب عن ملاحظة الاکوان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.