۳۰۲ بار خوانده شده

بخش ۱۱۵ - طبقه ثالثه آنکه نیت ایشان در عزلت ایثار صحبت حق است سبحانه و تعالی بر صحبت خلق

وان دگر آن که صحبت مولا
کرد ایثار بر همه دنیا

روز و شب صحبت خدای گزید
دل ز پیوند ماسوا ببرید

کرد خالی ز ما خلق خود را
داد یکبارگی به حق خود را

دست و دل از هر آرزو بگسست
هر چه شد قید او ازو بگسست

صحبتی در گرفت تنگ بسی
که نگنجید در میانه کسی

مگر آن کس که محو خود کرده ست
ترک پیوند نیک و بد کرده ست

کرده بر خویش جیب هستی شق
بر زده سر ز جیب هستی حق

خاک بر حرف خویش پاشیده
بل کزین دفترش تراشیده

از من و ما نهاده بیرون پای
سر مویی نمانده زو بر جای

یکسر از موی هستی خود رست
موی را نیست جای و او را هست

بس که خود را ز موی سنجد کم
گنجد آنجا که مو نگنجد هم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۱۴ - قصه زاهد و عارف
گوهر بعدی:بخش ۱۱۶ - قصه کلی که در خانه معشوق خود بکوفت گفتند باز گرد که صحبتی تنگ است موی در نمی گنجد گفت بهانه مجوی و در باز کن که من خود کلم و موی ندارم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.