۲۹۶ بار خوانده شده

بخش ۱۴۵ - در بیان سهر و بیخوابی که رکن چهارم ولایت و مقام ابدال است

خواب مرگ و حیات بیداریست
صلح مرگ از حیات بیزاریست

می گریزی ز زخم نشتر مرگ
چه کنی روی در برادر مرگ

خواب دزدیست زندگانی کاه
نقد خود را ز دزد دار نگاه

مثلی روشن است بر که و مه
که سپردن به دزد کالا به

مگر این دزد ازان بود بالا
که سپردن توان به او کالا

باشد ای کرده رو به راه طلب
نیم عمر تو روز و نیمی شب

شب تو چون همه گذشت به خواب
عر تو نیمه شد به وقت حساب

بر تو خواهی دراز گردد روز
چیزی از شب بدزد و بر وی دوز

فی المثل گر شود ز عمر تو کم
روزی افتی میان غصه و غم

صد شب از عمر خویش کم کردی
غم آن از غرور کم خوردی

قصد شبگیر کن که بی شبگیر
نیست این راه انقطاع پذیر

شبروان را ز ره بریدن شب
گر چه باشد هزار گونه تعب

چون به منزل شتر بخوابانند
آن زمان مدح شبروی خوانند

انما السائرون کل رواح
یحمدون السری لدی الاصباح
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۴۴ - حکایت بر سبیل تمثیل
گوهر بعدی:بخش ۱۴۶ - اشارة الی قولهم عند الصباح یحمد القوم السری
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.